خاقانی از سخنگویان قویطبع و بلندفکر و یکی از استادان بزرگ زبان پارسی و در درجهٔ اول از قصیدهسرایان عصر خویش است. توانایی او در استخدام معانی و ابتکار مضامین در هر قصیدهٔ او پدیدار است.
به بیان بدیعامان فروزانفر: میتوان گفت که بسیاری اطلاع و احاطهٔ خاقانی بر لغات عربی و فارسی و اصطلاحات فلاسفه و اطباء و دقت ادبی او در ترکیب الفاظ سبب پوشیدگی آرا و افکار سادهٔ وی گردیده، چندان که گمان میرود مضامین ابیاتش نیز سراسر پیچیده و فکر او از حد طبیعی بیرون است، و این خیال اگر هم در قسمتی از ابیات او با واقع مطابقت کند ولی در بسیاری از آن با حقیقت سازگار نیاید».
بنا به وجود مضامین و تعابیر همانند در اشعار خاقانی و حافظ و سعدی و نیز با توجّه به پارهای از غزلیات هموزن و هم قافیهٔ آنها میتوان نگرش این دو شاعر بزرگ را به دیوان خاقانی نتیجه گرفت. به عنوان نمونه میتوان موارد زیر را شاهد آورد:
دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
| ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت(خاقانی) |
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت؟
| بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت؟(حافظ) |
درباره این سایت